یک متن از عرفان نظراهاری که خیلی نوشتههایش را دوست دارم خواندم. از جنگ گفته بود. از اینکه چقدر از جنگ میترسد. از بیسوادی جنگ گفته بود. که نمیتواند شناسنامه آدمها، دفتر مشق کودکان، قباله ازدواج نوعروس و دامادها، مدرک دانشگاهی جوانان را بخواند. جنگ را موجودی کور خطاب کرده بود. که جوانی و زیبایی پسران و دختران را نمیبیند. آرزوی کودکان و احساسات آدمها را هم . آن را موجودی بیادب خطاب کرده بود که هر جا میرسد پا میگذارد از خانهها و شهرها گرفته تا….