دوست دارم توی بازارهای شلوغ و مردم بدون هدف پرسه بزنم؛ بدون نگرانی و ترس و اندوه و هدف. امروز اما توی خیابان طالقانی اشکم سرریز شد. حالم به چه دلیل بغضی بود و اشکی نمیدانم که توی مانتو فروشی با دیدن قیمتهای مانتوی بالای چهار میلیون اشکهام سرریز شدند. بیشتر از سه سال است مانتو نمیپوشم آن هم مانتوی گران و مجلسی. پس چه دردم بود؟ دوره چهلودو روزهی برنامهریزی زندگی شروع شد امروز. و میگوید باید دو هدف برای خودم بگذارم. دو هدف؛ بله دو….