شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

اسفند ۲, ۱۴۰۲ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

کلاس امشب ناداستان در مورد سفرنامه‌نویسی بود. باید بروم کتاب‌هایی که آقای طلوعی معرفی کرد را بخوانم ببینم دوست دارم این قالب ادبی را امتحان کنم یا نه. چرا که نه! امروز سرفه‌هام بیشتر بود. مامان قرص لترزول را توی گوگل زده بود و موقع خواندن عوارضش صدایم زد. سرفه و تنگی نفس یکی از عوارضش بود. خوشحال شد. هیچ حسی نداشتم. یاد دیسک گردنم افتادم که ام‌آرآی بعد از یک هفته نفس‌گیر نشان داد و خیال ما را از متاستاز نبودنش راحت کرد. کارم به جایی….