امروز از صبح با سرعت اینترنت درگیرم. بخاطر انتخابات است یا چه. نمیدانم. دیشب یک جلسهی قشنگ و دلبرانه از کلاس ناداستان بود. جلسهای که در مورد dairy حرف زدیم. کلی کیف کردم و بسیار آموختم. امروز یک دفترچه گذاشتهام برای نوشتن از روزم؛ روزانهنویسی یا به قول اعتمادالسلطنه: روزنامهنویسی خاطرات. استاد کلی کتاب معرفی کرد و من مشتاقتر از همیشه شدهام برای روزانهنویسی حتی بیشتر از مموآرنویسی. کتابهای خوبی که معرفی کرده باید بارها و بارها بخوانم تا یاد بگیرم چطور بنویسیم و چیزی که مینویسیم….