شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

بهمن ۲۳, ۱۴۰۲ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

امروز صبحانه نخورده با بابا رفتم برای درخواست کارت ملی‌ام. کارت ملی و شناسنامه‌ام را بابا چند ماه پیش گم کرده. یک مقنعه از مری قرض گرفتم. برای کارت ملی خودشان توی همان مرکز پیشخوان عکس می گیرند و چه عکس درب‌وداغانی. بعد رفتم دو ساعت نشستم توی بانکی دولتی که کارت تاریخ گذشته‌ام را برایم عوض کنند و نکردند. گفتند بروم خودم توی فلان سایت و درخواست بدهم که سه روزه بیاید در خانه‌. حالا اگر بانک خصوصی می‌رفتم همین امروز کارت را کف دستم می‌گذاشتند…..