امروز نشستم نسخه اول مموار را نوشتم. میدانستم چه ماجرایی را میخواهم نقل کنم. صحنهای از یک کلاس درس توی دانشگاه. اواخر سال ۹۰ دانشگاه علوم تحقیقات و دانشگده فنیاش. دوست دارم بیشتر بازیابیاش کنم. نمیدانم دقیقا توی چه شرایطی باید قرار بگیرم که بازیابیام کیفیت بهتری داشته باشد. راه بروم؟ بنویسم؟ بخوانم و یا خلوت کنم و گوشهای کاری روتین انجام بدهم. حالم بهم ریخت وقتی صحنه را نوشتم. از جایی که ایستاده بودم و از رفتار استاد، موقعیتی که مرداب شده بود تا خودم را….