شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

بهمن ۱۸, ۱۴۰۲ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

می‌خواهم یادداشت امروز را بنویسم اما هیچ حرفی ندارم. وقتی مطالعه ندارم خالی‌ام وقتی آدم زیادی نمی‌بینم خالی‌ام. آدمها برایم یک جور کتاب هستند؛ کتاب زنده با پوست و گوشت و استخوان که راه می‌رود و می‌توانم علاوه بر خواندشان با آنها حرف بزنم. وقت‌هایی می‌شود که نه حوصله آدمها را دارم و نه کتابها را. می‌نشینم و می‌نویسم؛ اینجا یا توی ورد و یا توی دفترهای رنگارنگ و کوچک و بزرگ و با خودم معاشرت می‌کنم که گاهی به نقاشی‌کردن ختم می‌شود و گاهی به رقص…..