شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

دی ۴, ۱۳۹۸ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

دارم یاد می گیرم. صبور باشم ولی منتظر نه! که زندگی کنم. در حال، خوش و رها. بخواهم ولی نچسبم. رها کنم. به روند زندگی اعتماد کنم به وقتش غافلگیرم می‌کند. درست مثل رنگین کمان. اخ که چقدر غافلگیر شدن حال قشنگی است… دیروز یک دوست مجازی می‌خواست برود سر خاک رفیقش. آن هم برای اولین بار. در اینستاگرام کپشن گذاشته بود که می‌رود و من را به سال ۸۵ برد. منی که اولین بار به دیدنت آمدم. گفتم می‌روی اشکها مجالت نمی‌دهند. بند نمی‌آیند ولی سبک….