باران و خاطرهاش
تداعی کننده رایچه و صدایی است
رایحهای روحنواز و نوایی نوازشگر.
برف؛
رایحه ندارد
اما صدا..
برف سکوت را فریاد میزند، آن هم با صدای بلند.
من این سکوت را بارها و بارها شنیدهام و حتی در خاطرم حک شده است.
من کسی یا چیزی را به کار بلدی برف در فریاد زدن سکوت ندیدهام.