بانک گیسو باکس سوال گذاشته بود تا هر کسی سوالی دارد جواب بدهند. یکی درمورد گرگرفتگی پرسیده بود که چند وقت بعد از درمان بیماری قرار است خوب شود؟ جواب داده بودند: تموم که نمیشه. بدن بهش عادت میکنه. پستی قدیمی را هم گذاشته بود که یکی از بچههای درگیر سرطان در مورد راهکارهاش حرف زده بود: این مسئله در سرطانهای هورمونی اتفاق میافتد. تپش قلب و گرگرفتگی در سر و صورت و گردن، دو الی سی دقیقه بین بیماران متغیر است این زمان. تپش قلبش هم ممکن است اضطراب یا ترس ایجاد کند.
راهکارها: اتاق خواب خنک. لباس و ملحفههای نخی، اسپری آب. نوشیدنی الکی نخوریم. دوش آب ولرم و آرامش داشتن.
به مامان گفتم بادبزن را هم میشود اضافه کرد و جوراب پشمی و ضخیم. جوراب هم تعداد حملهها را کم میکند و هم شدتشان را. برای من که اینطور بوده. اما بادبزن خیلی به کار نمیاید. وقتی حال آدم بد میشود دنبال فرار است؛ من که نمیتوانم فرار کنم از چیزی که توی بدنم دارد اتفاق میافتد. بادبزن را میگیرم دستم و بیهوده خودم را باد میزنم. کاری معمولی که آدم وقتی گرمش میشود انجام میدهد. در حالیکه اینجا کارساز نیست. یک جور راه گریز است و اینکه آدم فکر میکند فرار که نمیتواند بکند و این کمترین کاری است که میتواند برای حالش انجام بدهد حتی بااینکه تاثیری ندارد. این انجام دادن کار حالا هر چه میخواهد باشد این همان فلسفهای است که ناخودآگاه به آن پایبندم و یک سال است بادبزنم از دستم نمیافتد.