شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

تمرین انتخاب

می‌خواهم قلابم را بیندازم به هر چیز یا اتفاق و یا آدمی که کمی فقط کمی به زندگی وصلم کند. بخنداندم و یا سر ذوق بیاوردم. اصلا خودم قلاب بشوم آویزان به چیزها، اتفاقات و آدم‌ها.

از رنگ و شکل فلفل دلمه‌ای و بوی سیر گرفته تا مزه خیار و صدای علیرضا قربانی و نرمی پاپوشهام. هر چیزی. بعد باایستم شکارم را تماشا کنم و ازش لذت ببرم.

می‌خواهم انتخاب کنم که خیار بخورم یا سیب. که ناهار سیر بخورم یا شام. عصر پیاده‌روی کنم یا صبح. زبان خواندن را با کدام کتاب شروع کنم. انتخاب کنم؛ انتخاب. معیار انتخابم شاید اوایل هیچ متری نداشته باشد، مهم نیست. می‌خواهم تمرین انتخاب‌کردن کنم. چیزی شبیه همان تمرین نه گفتن. به عواقب انتخاب هم فکر نمی‌کنم و فقط روی گزینه‌ای دست می‌گذارم. همین. انتخاب حتی به غلط یعنی حرکت‌کردن به اندازه یک سنگ از سنگفرش مسیر.

امروز نشستم و مموارم را بازنویسی کردم. چیزی حدود 1200 کلمه. فردا و پس‌فردا هم نگاهی بهش می‌اندازم. شاید اینجا منتشرش کردم و شاید هم نه.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *