شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

گزارش واقعیت

ساعت از ده شب گذشته. تیم فوتبال ایران دارد با هنگ‌کنگ بازی می‌کند. نمیه اول را جلو بود؛ با یک گل. امروز خودم را از چاه سیاه افسردگی بیرون کشیدم و چهل دقیقه یوگا کردم. پیاده‌روی سی دقیقه روز را انجام دادم و با مهارت جدیدم هم کمی دست‌گرمی کار کردم.

صدای فریاد گزارشگر را از این اتاقی که هستم می‌شنوم، انگار ایران گل زده. اصلا دوست ندارم برم ببینم کی و چطور گل زده است. بخاطر حالم نسبت به فوتبال خنثی شده‌ام یا ماجراهای پارسال؟ نمی‌دانم.

این چالش صد‌وسه روز یوگا جور عجیبی دارد مَحکم می‌زند. یکی از درس‌هایی که دارم می‌گیرم صداقت است، صداقت با خودم. روزهایی بود که بخاطر ضعیف بدنی یا روحی هیچ فعالیت بدنی انجام ندادم اما رفتم و یک حداقلی نوشتم؛ که یعنی من انجام داده‌ام. دروغ گفتم؛ به خودم. فردای آن روز هم فعالیتی نکردم و تکرار گزارش دروغم.

اما روزهایی بودند که نرفتم به دروغ بنویسم و جالبش اینجاست که فردای همان روز دقیقا به همین دلیل که جای روز قبل را با سه نقطه خالی گذاشته‌ام فعالیتی انجام دادم؛ یا پیاده‌روی یا یوگا. انگار نوشتن گزارش حقیقی یک جور پذیرفتن شرایط است. گول نزدن خودم و این یعنی روبرو شدن با واقعیت. وقتی با واقعیت روبرو شدم برای تغییرش کاری انجام دادم.

 

بله..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *