شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

عقبم از زندگی

سرعت انجام کارهای روزانه‌ام و حتی راه‌رفتن و حرف زدنم پایین است؛ نه مثل گیگیلی در سریال کلاه قرمزی اما خوب خودم را گیگیلی می‌بینم. هر چه تلاش می‌کنم که سرعتم را برای انجام کارهام بیشتر کنم تا بتوانم کارهای بیشتری را توی روز انجام بدهم نمی‌شود که بشود. امروز فقط سطوح آشپزخانه را تمیز کرده‌ام و اتاق خودم و مری را جارو. بعد زنگ زدم با ن معاشرت کردم و بعدش رفتم خرید. با دست چپ که نمی‌توانم وسیله جابجا کنم با دست راستم کلی کیسه بالا آوردم. احساس کردم کمرم کج شده. باید مراقب کمرم باشم چون نمی‌توانم با دست چپ کاری کنم به این یکی فشار نیاوردم که کمرم کج بشود و دست راستم آسیب ببیند.

آمدم خانه و پیاز داغ غذای مری را درست کردم و بقیه کار پختن را بهش سپردم؛ همین. نه سفره انداختم و نه برداشتم و نه ظرف شستم و نه نوشتم و نه خواندم و نه حتی توی اینستاگرام ولگردی کردم. چه کار کردم؟ نمی‌دانم. فقط نشستم. انجام همین کارها خسته‌م کرده بودند خودم را به ساعت ده رساندم که چالش یوگا را تیک بزنم. بعدش کمی با و حرف زدم و گریه کردم و بخاطر درد نگرفتن دندانم که کمی جدیدا اذیتم می‌کند و از ترس اینکه خرجی اضافی سر درستم نگذارد مسواک زدم و خوابیدم.

من از خودم توقعم بالا است یا واقعا می‌شود کاری برای سرعت انجام دادن کارها کرد؟ لیست بلند بالا می‌نویسم یا اینکه توانم برای انجام کارها کم است؟ این عذاب وجدان انجام ندادن کارهایی که باید انجام بدهم آخر روز اذیتم می‌کند. دیر شده؟ بله همش فکر می‌کنم دیر شده.. دیر می‌شود. باید بجنبم. وقت نیست. وقت انجام کارهایی که باید و کارهایی که دوست دارم. خودم را باید برسانم به تجربه‌های جدید و مزه‌شان کنم تا دیر نشده. کارهای نیمه‌کاره را به جایی برسانم و لذت‌های جدید را مزه‌مزه کنم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *