شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

ظرف استرس

سرفه‌ سرفه سرفه. دوست داشتم نمی‌نوشتم یا لااقل می‌نوشتم و برای هفته آینده منتشرش می‌کردم چون احتمالا مامان این نوشته را می‌خواند. چون نمی‌خواهم نگران شود. چون تازه دو شب است که راحت می‌خوابد و فشارش با قرص تنظیم شده.

امروز دلم طاقت نیاورد رفتم پیش دکتر و گفتم که سرفه می‌کنم. برایم اسکن نوشت و رفتم انجامش دادم. گزارش اسکن برای هفته آینده آماده می‌شود. اپراتور گفت چیز خاصی نیست انگار ریه‌هام غفونت دارند. عفونت؟ من سرما نخورده‌‌ام. عفونت از کجا؟

دوست ندارم بیشتر از این از امروز بنویسم چون به انداره کافی استرس تحمل کردم و اینکه بخواهم دوباره تجسم کنم و تصویر کنم و تحلیل کنم واقعا از توانم خارج است.

فردا می‌خواهم کار کنم. اصلا مهم نیست گزارش اسکن چه خبری را می‌دهد. اصلا. آنقدر استرس کشیده‌ام که واقعا اینکه بخواهم تا آخر هفته استرس داشته باشم از توانم خارج است. امروز کمی جلسه سفرنامه‌نویسی را مرور کردم و استرسم کم شد. فردا می خواهم بیشتر کار کنم و جلسه جستارنویسی را مرور کنم. کی قرار است شروع کنم به نوشتن؟ شاید فردا.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *