شیوا روشنی

عضویت در خبرنامه

نوشته‌های پیشین

زندگی در آغوش سماع

می‌چرخد در آغوش زمین
نفسه‌هایش را به لحظه های در گذر می‌دوزد.
می‌چرخاند
پاهایش
دامنش
تنش
دست‌هایش
و
موهایش را.
شعر
ملودی
و صدای خواننده را با رقص در می‌آمیزد.
دست‌هایش را رهبری می‌کند
یک‌به‌یک بالا می‌برد
و پایین می‌آورد
یکی روی قلبش
و یکی را به‌سان شاخه‌ای دور از خود می‌گیرد.
فر موها‌یش لحظه‌ها را بوسه باران می‌کنند..
صنوبری چرخان می‌شود که
صورت بر آسمان گرفته و منتظر نزول باران است.
موسیقی برای او و چرخ‌هایش نواخته نمی‌شود
اوست که می‌رقصد برای خلق موسیقی طرب‌انگیز
می‌چرخد که مجال وجود و دیده‌شدن به نواها را بدهد.
خواننده می‌خواند
گم می‌شود
شعر میان فر موهایش
ملودی بین چین دامنش.
اوست که تنظیم می‌کند قطعه‌ای را
قطعه‌ای از جنس سماع
نیایش
سفر
و نور.
.
.

تقدیم به کتایون کلانتریان مادر سماع

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *