جستار روایی که قرار است بنویسم بازسازی ویرانهای است که سرطان ساخته. گوشههایی از آن قابل بازسازی نیست اما بعضی جاهاش چرا. چیزی که در پایان کار و زمانی که نقطه جملهی آخر را میگذارم شهری بازسازی شده است که برای خودم هم عجیب و تازه خواهد بود، چون هنوز با قطعیت نمیدانم کجاها قابل بازسازی است کجاها نه. آنجایی که قابل بازسازی است را قرار است چطور بسازم با چه ابزارهایی و با کمک چه کسانی؟!
هنوز شروع نکردهام به نوشتن. کی قرار است؟ نمیدانم. اما دوست دارم بنویسمش و دوست دارم غرقش بشوم و دوست دارم برایش ساعتها وقت بگذارم. آنقدر خرابی و تغییر هست که باید برایش کاری کنم و تصویرش کنم که فکر میکنم چیزی بیشتر از یک جستار از آب دربیاید. دوست دارم بیشتر از یک جستار در موردش بنویسم. باید انجامش بدهم. چرا که نه!