غنیمت جنگی
امروز جلسه رواندرمانی داشتیم. در مورد نوسانات خلقی حرف زدیم و ناامیدی که در مواجهه با روند درمان. اینکه چه راهکارهایی را بکار بردهایم تا بتوانیم این مقطع را که هرازچندگاهی ما را توی حباب بیزمانی میگذارد سرصبر از سر بگذرانیم؛ با سرعت لاکپشت. من اینطور موقعها مدام به خودم میگویم این حال ماندگار نیست.. […]
وسط جنگ مرا دنبال نخود سیاه فرستادند
ساعت چند دقیقه مانده که یازده بشود. شنبه است و فردا یکشنبه و جلسه هفتم ایمونوتراپی. این جلسه اولین جلسهای است که میخواهم تنها بروم_ البته چرا یک جلسه از پرتودرمانی را هم خودم تنها رفتم با قهرو دعوا که بگذارید خودم تنها بروم و همان یک جلسه هم شد. دارو را روز چهارشنبه گرفتم. […]
تولد کلمهها
کتاب جنگ چهره زنانه ندارد” را دارم میخوانم؛ برای بار دوم. فایلهای صوتیاش را شبها گوش میدهم و کیفور میشوم. اخ که چقدر این کتاب عزیز و قشنگ است. مگر میشود کتابی جنگ را تصویر کند و زیبا باشد؟ مگر میشود کتابی از کشتن و ترس و مرگ بگوید و لذت بدهد؟ میشود. شده که […]
تقویم کتابخوانی
پیامد پستی که پگاه توی اینستاگرام گذاشته بود جرقهای توی مغزم زده شد. از این گفته بود که میخواهد چهارشنبهها کتابی را بخواند. چهارشنبهها. من دوست دارم توی هفته کلی کتاب خوانم ولی وقتم را نمیتوانم بین کارهایم تقسیم کنم. دوست ندارم فقط یک کتاب باز داشته باشم. تصمیم گرفتم که روزهای هفته را نامگذاری کنم به […]