امروز روز آخر سال است. فردا صبح زود و بعد از ساعت شش سال تحویل میشود. داشتم توی وردپرس مینوشتم اما دیدم استرس دارم که نوشتههایم بپرند رفتم توی ورد بنویسم. دارم به سالی که گذشت فکر میکنم. سالی که بیشتر از تمام عمرم دکتر رفتم و توی صف دکتر و دارو بودم. هفده جلسه ایمونوتراپی را سپری کردم؛ سه هفتهای یک تزریق. درمانی که پیاماس داشت. بیشتر از شش ماهش را اینجا کم و بیش ثبت کردم و توی دفتر بیشتر؛ متعهد به خودم. کلاسی که….