دو روز پیش خیلی اتفاقی فرصتی شد با دو نفر برای اولین بار حرف زدم. حرفهایمان از موضوع مورد بحث به نقطهویرگول کشیده شد. ایکنه چطور فهمیدم باید بروم دکترو پرویهای که تا بهامروز پشت سر گذاشتهام. تندتند آمدم که یازده ماه گذشته را در حداقل یک پاراگراف کلامی بگنجانم؛ این کار را کردم اما نتوانستم حق مطلب را ادا کنم و بعدش هم بخاطر حرفزدن بهم ریخت. چرا هنوز وقتی در مورد این ماجرا حرف میزنم حالم بهم میریزد؟ فرقی نمیکند مخاطبم روانشناسم باشد یا دوست….