فراموشی
“چرا از غمهای خود میترسید؟” این جملهای بود که شاهرخ مسکوب در یادداشتی در کتاب “در حالوهوای جوانی” نوشته بود؛ او این جمله را به یک هنرمند یهودی گفته بود. به این جمله فکر میکنم. من از غمهام و دردهای میترسم؟ اگر بترسم کارهای انجام میدهم که فراموششان کنم. فراموشکردن تجربهها کار سنجیدهای است؟ کسی […]