نسیم این روزها
چند روزی هست متمرکز دارم مهارت جدیدی را تمرین میکنم. چشمهام خشک میشوند اما سرتق ادامه میدهم. بخاطر قرص خوابی که چند شبی هست میخورم توی روز فرصتی پیش بیاید نشسته چرت پیرمردی میزنم. اما لذت میبرم. انگار یادگرفتن نسیمی است که توی صورتم میخورد و یادآوری میکند که زندهام. حتی حالایی که هنوز از […]