مُنجی در آینه است..

_منتظر چه نشسته‌ای؟ _نمی‌دانم شاید منتظرم اوضاع درست شود. منتظرم کسی بیاید و بگوید درست شد. سلامتش کردم. جهان را می‌گویم. دیگر هیچ بیماری گریبانگیر این جهان نیست. بیا! این هم آرزوهایت. _بیماری؟ این جهان که بیماری ندارد. نمی‌دانم چه چیزی است فقط می‌دانم که … بله بیماری است. _قرن‌هاست که به ما گفته‌اند که […]